زینب یوسفوند، کارشناس روابط بینالملل: شهید سلیمانی با عناوین مختلفی شناخته میشود؛ برخی او را فرمانده محور مقاومت و برخی فرمانده سایهها مینامند. وی، سابقهای به عمر خودِ انقلاب دارد و از سالهای انقلاب، جنگ و پس از جنگ همواره در میدان نبرد حضور داشته است؛ دورهای که از او نخبهای چند بُعدی ساخته است. شناخت دقیق شخصیت شهید سلیمانی نیازمند بررسی ابعاد مختلف اوست؛ امری که نیازمند این است تا از جنبههای حرفهای و روانشناسی با شخصیت او مواجه شویم و نگاهی به کارنامه عملکردی وی داشته باشیم. درک هر چه بهتر این الگو به ما کمک میکند تا چگونه بتوانیم در آینده شخصیتهایی مشابه یا حتی موفقتر از سردار سلیمانی را در جایگاه مدیران کشوری و لشگری تربیت کنیم و از سوی دیگر، ساختار انسانی انقلاب نیز از ذخیره انسانی کارآمد و فعال و پویا بهرهمند شود.
نگاهی کوتاه به زندگی شهید سلیمانی
سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، ۲۰ اسفندماه سال ۱۳۳۵، در روستای قنات ملک از توابع استان کرمان چشم به جهان گشود. وی پس از اخذ دیپلم، به شغل بنایی مشغول شد و بعدها فعالیت خود را در اداره آب کرمان با پیمانکاری آغاز کرد. شهید قاسم سلیمانی پس از انقلاب اسلامی ایران، عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی در دورهای، فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را هم بر عهده داشت. او در سال ۱۳۶۰، با حکم محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شد. سردار سلیمانی پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت میشدند. وی در سال 1376 نیز به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد.
او در سالهای پس از بحران سوریه و عراق که داعش در آن شکل گرفت، نقش مهمی در مبارزه با این گروه تروریستی داشت و توانست با بسیج مردمی در کشورهای عراق و سوریه و شکلدهی به اندوختهای همچون حشدالشعبی و تیپ فاطمیون به حکومت داعش پایان دهد. نقش سردار سلیمانی در مبارزه با داعش بهقدری پررنگ بوده است که بسیاری از تحلیلگران وی را عامل اصلی شکست داعش میدانند.
وی سرانجام در سال 1398، در زمان مأموریت دیپلماتیک خود به عراق، توسط نیروی هوایی آمریکا و به دستور دونالد ترامپ در فرودگاه بغداد ترور شد. ترور وی از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران ضربه بزرگی به صلح در غرب آسیا و مبارزه با داعش بود. سیر حوادث نیز نشان میدهد که پس از شهادت سردار سلیمانی، منطقه غرب آسیا درگیر آشوبی گسترده شده و آمریکا توانایی مدیریت این آشوب را ندارد و تروریسم مجدداً در این منطقه خطرناک در حال جانگرفتن است.
اما بهراستی سردار سلیمانی که بود؟
رفتار سیاسی سردار سلیمانی
حاجقاسم در دیپلماسی بسیار قوی بود و استعداد عجیبی در مذاکره داشت. او مذاکرهکنندهای ماهر و تمامعیار بود و قواعد چانهزدن، توافقکردن یا نکردن، دادوستد، مصالحه و تقابل را بهخوبی میدانست. یکی از تاریخیترین صحنههای مذاکره او، گفتوگویی تاریخی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه است که از زمان تعیینشده ۴۵ دقیقهای، ساعتها فراتر رفت و پس از چندین ساعت، به متقاعدشدن پوتین برای آغاز مداخله نظامی در سوریه انجامید. در واقع، حاجقاسم با مهارت در دیپلماسی توانست روسیه را وارد راهبردی کند که خود آن را طراحی کرده بود.
اما ایشان همیشه و در همه حال دیپلماسی را راهحل مناسب نمیدانست. در همین راستا، حاجقاسم در شهریور 1396، در گلزار شهدای شلمان لنگرود با بیان اینکه در برخی موارد دیپلماسی جواب نمیدهد، بیان داشت: «چرا در بُعد حکومتی تصمیم گرفتیم در سوریه و عراق وارد شویم، بایستیم و کمک کنیم. چند مسئله مهم است و وجود دارد که حل اینها از راه دیپلماسی غیرممکن است؛ یعنی میخ دیپلماسی با هر چکشی به سنگ سخت این موضوع فرونمیرود. برخی نادانسته سخنپراکنی میکنند. اگر برخی کارها با دیپلماسی قابل حل بود، امام علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام از همه بهتر اهل دیپلماسی بودند. چرا این دو در بعضی جاها دست به شمشیر بردند؟ چرا امام حسین علیهالسلام با خون خود و فرزندانش از اسلام دفاع کرد؟ چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود. در مورد تروریستهای منطقه راهی جز مقابله نیست، وقتی که منطق طرف مقابل این است که شما از نظر دینی واجبالقتل هستید و کشتن تو به هر تعداد بهشت را بر او واجب میکند، آیا امکانی برای این دیپلماسی وجود دارد؟»
در توافقات هستهای و برجام، شهید سلیمانی به آمریکاییها بیاعتماد بود، آن هم بهدلیل تجارب گذشته و جنایات این رژیم که در نظام بینالملل بر کسی پوشیده نیست. در جریان مذاکرات برجام نیز ایشان با دقت رصد میکرد و گاهی توصیههایی نیز به تیم مذاکرهکننده ایرانی میکرد.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه، از توجه ویژه حاجقاسم به روند مذاکرات هستهای میگوید: «سردار سلیمانی در زمان مذاکرات لوزان به من زنگ زدند. اتفاقاً شب قبل از آن تصاویری از قدمزدن وزیر امورخارجه ایران با همتای آمریکاییاش جان کری منتشر شده بود؛ سردار سلیمانی در این تماس به من گفت دارید با آمریکاییها قدم میزنید و خندید. در این تماس تلفنی، ایشان پیامی برای دکتر ظریف داشت. ایشان میخواست به همه ما در دستگاه دیپلماسی و تیم مذاکرهکننده توجه بدهد که به دشمن نمیتوان اعتماد کرد.»
شهید سلیمانی اعتقاد داشت که دشمن، امروز به میزان تهدیدی که میکند، هزینههایش نیز افزایش مییابد. ایشان تأکید میکرد جمهوری اسلامی ایران حقیقت تبلوریافته و عینیتیافته از دین است و دشمن میخواهد با فشارهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را به میز مذاکره بکشاند که این مذاکره مصداق تسلیم است، اما مردم هوشیار و هوشمندند و معتقدند که مذاکره در شرایط کنونی با دشمن، تسلیمشدن محض است و قطعاً تن به این ذلت نمیدهیم. حقیقت رفتار سردار سلیمانی در عرصه سیاسی نشاندهنده این است که ایشان خواهان میانهروی است و بهدنبال این است که در کنار میانهروی باید عزتمندی نیز حفظ شود. از نگاه وی، میانهروی به این صورت نیست که در برابر دشمن کوتاهی یا تسلیم صورت بگیرد، بلکه در برابر دشمن باید بهدنبال تقویت توان سیاسی کشور و رفتار سیاسی هوشمندانه بود؛ امری که بهسختی میتوان آن را در میان برخی از سیاستمداران کشور دید. کسانی که عمدتاً بهدنبال دشمنی فاقد هوشمندی یا اعتماد کورکورانه به دشمن هستند.
رفتار امنیتی سردار سلیمانی
منطقه غرب آسیا همواره بهلحاظ صلح، ثبات و امنیت نهتنها برای ملل و کشورهای منطقه، بلکه برای جهان مهم و حساس بوده است. در طول سدهها و دهههای گذشته، خواست ابرقدرتها همواره تسلط و سیطره بر این منطقه بوده و در نتیجه، ریشه بسیاری از ناامنیها، خشونتها و جنگها حاصل حضور و دخالت این کشورهای فرامنطقهای در غرب آسیاست.
در راستای اهداف ایالات متحده در منطقه، «طرح خاورمیانه بزرگ» از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی برنامهریزی شد و همراهی برخی کشورهای اروپایی و رژیم عربستان را بهدنبال داشت. این طرح بر این اساس بود که سوریه و عراق به کشورهای کوچکتر تجزیه شوند، اما مهمترین عامل بازدارنده تحقق این امر، سردار حاجقاسم سلیمانی بود که در قالب راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای حفظ تمامیت ارضی و جغرافیایی این کشورها سد راه تجزیهشان شد.
اگر بخواهیم از عوامل ایجاد ثبات و افزایش امنیت در منطقه صحبت کنیم قطعاً در ابتدا باید بهمرور عملکرد و شخصیت شهید حاجقاسم سلیمانی بپردازیم. در اینباره باید گفت که ایشان با مجموعه اقدامات و تدابیر خاص نقش اساسی را در ایجاد امنیت کشورهای منطقه ایفا کرده است. حضور نیروهای بیگانه خصوصاً آمریکا پس از واقعه سپتامبر ۲۰۰۱، نقشه تغییر ژئوپلتیک منطقه با هجوم و اشغال مستقیم عراق و افغانستان کلید خورد، اما از آنجا که رژیم تروریست آمریکا و دیگر همپیمانانش نتوانستند به اهداف خود برسند، با پرورش و حمایت همهجانبه از گروه تروریستی داعش سعی در ایجاد ناامنی و براندازی حکومتهای غیرهمسو با سیاستهای خود کردند. در همین راستا، شهید سلیمانی در قالب دفاع از حاکمیت کشورها به مقابله با گروههای تروریستی پرداخت.
حاجقاسم سلیمانی درست در شرایطی که تمامی خطوط دفاعی نظامی در عراق و سوریه درهم شکسته شده بود، به همراه دیگر رزمندگان جبهه مقاومت در خط مقدم میدان نبرد توانست داعشی را که به پشت دروازههای شهر بغداد در عراق و دمشق سوریه رسیده بود، با اقدامات صحیح و اتخاذ تدابیر مانع از سقوط حکومت در این کشورها شود.
علاوه بر حضور مؤثر ایشان در عراق و سوریه، از آنجا که مسئله فلسطین و آزادسازی قدس از اهمیت ویژهای برخوردار بود و از اصول و هنجارهای غیرقابل تغییر نظام بهشمار میرفت، در همین راستا، شهید سلیمانی همواره با حضور در جبهههای مقابله با رژیم صهیونیستی در کشورهای لبنان و فلسطین به حمایت از رزمندگان این جبهه به مقابله با اقدامات این رژیم پرداخت و در مسیر حمایت از آرمانهای فلسطین و آزادسازی این سرزمین مقدس، گامهای مؤثری برداشت. شهید سلیمانی با سازماندهی گروههای کوچک شبهنظامی در منطقه (حشدالشعبی در عراق، فاطمیون در افغانستان، حیدریون در پاکستان)، توانست جریانی را در جبهه مقاومت بهوجود آورد که با اتحاد رویه به مقابله با گروههای تروریستی در منطقه بپردازد.
مجموعه اقدامات و تدابیر شهید سلیمانی، بهعنوان فرمانده ارشد جبهه مقاومت، منجر به آن شد تا پدیدآورندگان داعش و عاملان ناامنی در منطقه از رسیدن به اهداف خود باز بمانند تا جایی که ناکامیهای رژیم تروریست آمریکا منجر به آن شد تا این رژیم دست به ترور ناجوانمردانه ایشان در جریان یک سفر رسمی در عراق بزند. ایالات متحده به تصور آنکه حذف فیزیکی این شهید بزرگوار مانع ادامه ناکامیهای آمریکا در منطقه خواهد شد، مرتکب این اقدام بزدلانه شد. هر چند آمریکا با این اقدام خود توانست سردار سلیمانی و دیگر همراهان ایشان را به شهادت برساند، اما برخلاف تصور واشنگتن نهتنها امنیت پایدار برای این کشور در منطقه حاصل نشد، بلکه اقدامات جدی برای اخراج نظامیان آمریکایی از منطقه در جهت انتقام خون شهیدان مقاومت صورت گرفت و مسلماً با تحقق این موضوع امنیت و ثبات بیش از پیش منطقه غرب آسیا را فراخواهد گرفت.
سردار سلیمانی، یک نخبه دفاعی
موقعیت استراتژیک و منابع منطقه غرب آسیا توجه و حتی طمع کشورهای دیگر را جلب کرده است و همین امر منجر به آن شده است که در این منطقه پایگاههای نظامی متعدد بهوجود آید که منشأ ناامنی برای کشورهای غرب آسیا باشند. وجود این پایگاههای نظامی که غالبا توسط آمریکا احداث شده است، تهدیدی برای منطقه نیز بهشمار میرود و حاکمیت این کشورها مورد تعرض قرار میگیرد؛ اما زمانی که ایران به درخواست کشورهای همپیمان اقدامات مقابلهای در جهت خنثیسازی این تهدیدها صورت میدهد، دشمنان، ایران را متهم به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه میکنند. این در حالی است که نظام جمهوری اسلامی ایران همواره سعی بر آن داشته تا با تبیین سیاستهای راهبردی و اتخاذ تدابیر خاص ضمن حفظ جایگاه خود در منطقه، اقدامات مؤثری را در جهت خنثیسازی اقدامات دشمنان برای تسلط بر منطقه غرب آسیا صورت دهد و همواره یاور دیگر کشورهای منطقه برای مقابله با جنگافروزی دشمنان و قدرتی بازدارنده باشد.
از جمله افرادی که نقش بسزایی در جهت خنثیسازی تلاش دشمنان در منطقه داشتند، سردار شهید حاجقاسم سلیمانی است. باید گفت یکی از مهمترین اقدامات ایشان در این راستا این بود که توانست با هزینه کم، شبکهای از نیروهای محلی را در کشورهای دوست ایجاد کند که این اقدام یک شاهکار نظامی فوقپیشرفته، هوشمند و استراتژیک است. این شاهکار نظامی ترکیب قدرت متقارن و نامتقارن بود که بر اساس آن شبکههای محلی طرفدار ایران بسیج شدند و دشمنان را فراتر از مرزهای کشور سرکوب کردند و نوعی توازن قدرت ایجاد کردند؛ چراکه آمریکاییها میلیاردها دلار هزینه کرده بودند تا عراق، افغانستان یا سوریه را بهدست بیاورند و قدرت برتر در منطقه باشند تا با هزینه کمتری رقبای خود را وادار به سازشکرده و کنترل منابع منطقه را بهدست گیرند؛ اما اقدام مؤثر شهید سلیمانی در ایجاد و سازماندهی گروههای مقاومت مردمی در کشورهای مختلف که با درخواست و یاریطلبی آنها از ایران صورت گرفت، بسیاری از معادلات ایالات متحده را برهم زد.
در حالی که ایالات متحده سعی داشت تا از طریق جنگ نیابتی بهوسیله داعش جبهه مقاومت را تضعیف و حتی نابود کند، اقدامات مؤثر شهید سلیمانی در نابودی این گروه تروریستی و مقابله با سیاستهای آمریکا در منطقه و همچنین قدرتبخشی به گروههای مقاومت مردمی مانع از آن شد تا رژیم تروریست آمریکا به اهداف ازپیشتعیینشده خود در منطقه دست پیدا کند. بعد از شهادت شهید سلیمانی، برخلاف ادعای پمپئو و ترامپ که گفتند جهان و منطقه بدون سلیمانی امنتر خواهد بود، فضای موجود منطقهای بعد از ترور سردار سلیمانی، ناامنتر و نشانههای آشوب و درگیری بیشتر شده است؛ اما نیروهای مقاومت نیز عزم راسختری برای مقابله با تحرکات جدید دشمن پیدا کردهاند.
دکتر ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران نیز درباره تأثیر شهادت سردار سلیمانی بر بازدارندگی در سطح منطقه و روابط ایران و آمریکا میگوید بازدارندگی ایران در سطح منطقه با این اتفاق تغییری نکرده است؛ زیرا بازدارندگی جمهوری اسلامی بنیانهایی دارد و قائم به یک شخص نیست. به گفته هادیان، ایران یکسری ظرفیتسازی کرده و بازدارندگیاش در مقابل آمریکا نیز بازدارندگی غیرمتقارن است. در چنین شرایطی شخصی همچون سردار سلیمانی در این ظرفیتسازی بسیار اثرگذار بود. البته، وی معتقد است که اکنون با وجود شهادت سردار سلیمانی این ظرفیتها و توانمندیها به قوت خود باقی است؛ یعنی گروههای مقاومت همچون حزبالله یا حشدالشعبی همچنان وجود دارند و موشکها و تجهیزات محور مقاومت نیز برقرار است.
نتیجهگیری
سردار سلیمانی ترکیبی از مدیریت منطقی و هوشمندانه و رفتار سیاسی دقیق در عرصه دفاعی و امنیتی بود. ایشان همچنان که فاصله خود با سیاست را حفظ کرده بودند، اما بهعنوان یک فرمانده و مدیر نظامی بهخوبی به بخش سیاسی کشور در خصوص خطرات رفتار مکارانه دشمن که ممکن است از چشم آنها پنهان بماند، هشدار میداد. وی در عرصه دفاعی و امنیتی بهصورت یک فرمانده تخصصی عمل میکرد که باید میدان نبرد و دشمن را بهخوبی بشناسد و سپس نیروهای خود را بهسمت نبرد هدایت کند. همین امر موجب شده بود که او همواره در صحنه نبرد حاضر باشد. یکی از ویژگیهای اساسی او شجاعت بینظیری بود که موجب میشد در کنار ذکاوت، وی به یک فرمانده کاریزماتیک و قابل احترام، حتی برای دشمنانش تبدیل شود. بهصورت خلاصه اگر بخواهیم شخصیت و عملکرد سردار سلیمانی را بهعنوان یک الگو در نظر بگیریم، وی عصارهای از نخبگی ناشی از هوشمندی، دقت، عقلانیت و بیباکی در زمان عمل بود.